هرکدام از ما باید در موقعیتهای مختلف زندگی تصمیمات اقتصادی و مالی مختلفی بگیریم برای مثال، متعادل کردن درآمدها و مخارج، پسانداز برای برنامهریزیهای بلند مدت مالی مانند دوران بازنشستگی و … از مواردی هستند که با آنها سر و کار داریم؛ بنابراین با کسب سواد و مهارتهای مالی در این موارد میتوانیم به بهترین شکل تصمیمگیری کنیم. از آنجایی که سوادآموزی بخش اصلی و بنیادین سیستم آموزش و پرورش را در مقاطع تحصیلی پیش از دانشگاه تشکیل میدهد، آموزش سواد مالی و مهارتهای آن اغلب در این مقاطع از سیستم آموزشی جایگاهی ندارد؛ درحالیکه امکان افزودن یک درس جدید شامل آموزشهای مرتبط با امور مالی و مهارتهای آن در مقاطع تحصیلات عمومی همچنان وجود دارد. (پیشنهاد میکنیم مقالهی مربوط به تربیت اقتصادی فرزندان را مطالعه نمایید)
بهدلیل عدم وجود آموزشهای مربوط به مهارتهای مالی در مقاطع تحصیلی پیش از دانشگاه توسط معلمین و کارشناسان این حوزه، به نظر میرسد والدین بهترین مربیان آموزش مسائل مالی و مهارتهای مربوط به آن برای آشنایی و ایجاد یک پایه قوی در کسب تواناییهای مالی در آینده هستند. همچنین، والدین دوست دارند که بچههایی باهوش داشته باشند. در نظر آنها کودکی که اسم رنگها را میداند، چند لغت انگلیسی بلد است و میتواند پایتخت کشورها را نام ببرد، بچهای باهوش است؛ اما معمولا وقتی بحث به پول میرسد، با بچهها صادق نیستند. خیلی پیش میآید که از آنها پول قرض کنند و بدهی خود را نپردازند، در دارایی آنها دخل و تصرف کنند، گاهی برایشان بدون مرز پول خرج کنند و وقتی خواستههایشان بیش از حد توان مالی آنها باشد، موضوع را به صراحت به آنها توضیح ندهند. شاید بعضی از والدین دوست نداشته باشند فرزندانشان درگیر مفهوم پول شوند؛ اما سواد مالی کودکان جدیتر از چیزی است که فکر میکنیم! سوادی که میتواند بر آینده آنها تاثیر بگذارد.
بعضی از بچهها به پول فیزیکی دلبستگی پیدا میکنند و به بانک اعتماد ندارند. داشتن کارت بانک و تجربه خرید با آن میتواند تا حد زیادی اعتماد او را جلب کند. والدین میتوانند مسائل امنیتی استفاده از کارت را به او توضیح دهند؛ مثلا به او بگویند که رمز کارتش یک راز بزرگ است و هیچکس نباید از آن خبر داشته باشد. همچنین میتوانند با او در مورد تورم صحبت کنند. به او بگویند که اگر بهره بانکی ۱۵% است و تورم ۱۰%، پول او بعد از یکسال ۵% زیاد شده است. میتوانند این را با مثال برایش توضیح دهند، مثلا قبلا با ۱۰۰ هزار تومان میتوانست ۱۰۰ نان بخرد، اما حالا با ۱۰۵ هزار تومانش میتواند ۱۰۰ نان بخرد، این یعنی ۵% تورم.
سوال اینجا است که والدین در چه سنی، در مورد چه چیزهایی با کودکان حرف بزنند؟
۷ سالگی: پسانداز
۷ سالگی سن حساسی برای کودکان است؛ در این سن او به مدرسه میرود و اولین بار حضور در جامعه را تجربه میکند. چون در این سن والدین پول توجیبی به آنها میدهند، کودک یاد میگیرد که برای خودش خرید کند و مراقب پولش باشد. بهتر است والدین در جهت این تمرین یک قلک که قابلیت باز و بسته شدن داشته باشد برای کودکان تهیه کنند، البته این رفتار زمانی موثر است که رها نشود و توسط والدین پیگیری شود.
۸ سالگی: قرض
در این سن خوب است که کودک با مفهوم قرض آشنا شود. والدین میتوانند از کودک پول قرض گرفته و برای پرداخت آن یک زمان مشخص کنند، این زمان را در یک دفترچه یادداشت کرده و درست سرموقع قرض را برگردانند. در این صورت کودک با مفهوم قرض و امانتداری به آن آشنا میشود. همچنین برای تاثیر بیشتر والدین میتوانند در جلوی فرزندان به همدیگر قرض داده و زمانی را برای برگرداندن آن تعیین کنند و برگشت پول را هم در جلوی کودکان انجام دهند تا او هم بفهمد که هر قرض دادنی برگشتی دارد.
۹سالگی: بدهی
این سن وقت خوبی است که والدین تجربه بدهکار بودن را به کودکان یاد دهند. برای اینکار میتوانند به او پول قرض بدهند و از او بپرسند که چه زمانی میتواند قرض را پس بدهد. باتوجه به اینکه تا اینجا کودک با دو مفهوم پسانداز و قرض آشنا شده است حالا میتواند از پساندازش برای پرداخت بدهیاش در زمان مشخص شده استفاده کند.
۱۰ سالگی: ارزش زمانی پول
برای آموزش مفهوم ارزش زمانی پول به کودکان، والدین میتوانند برای پسانداز او یک حساب کوتاهمدت درست کنند. پس انداز او را در بانک بگذارند و وقتی پولش بیشتر شد، به او بگویند که این پول اضافه از کجا آمده است. بهتر است او بداند که این پول اضافه (سود شرکت) امری طبیعی است و جایزه نیست؛ همچنین یکی از پیشنیازهای موفقیت در هر کاری داشتن اعتمادبهنفس است که داشتن حساب بانکی میتواند اعتمادبهنفس کودک را نسبت به دوستانشان که با مفهوم پول و سپردهگذاری آشنا نیستند، افزایش دهد.
۱۱ سالگی: مالیات و خیریه
هدف از انتقال سواد مالی تنها این نیست که به کودکان یاد دهیم فقط به دنبال سود و منفعت خودشان باشند بلکه، با توجه به اینکه با مفاهیمی مثل قرض و پسانداز آشنا شدند میتوانند پول قرض داده و در کارهای خیر هم شرکت کنند مانند مراسم نیکوکاری که در مدرسه و مکانهای دیگر برگزار میشود.
۱۲ سالگی: شغل
بعضی از کودکان مقداری بیشتر از پول توجیبیشان را درخواست میکنند، آیا والدین باید خواستههای آنها را بیچون و چرا بپذیرند؟ و یا در مقابل خواستههای آنها مقاومت کنند؟ در این مواقع والدین میتوانند در قبال انجام کارهایی مثل سبزی پاککردن و یا شستن ظرف دستمزدی مشخص به او بسپارند. مفهوم پسانداز درآمد با پسانداز مبلغی که به عنوان هدیه یا پول توجیبی دریافت کردهاند متفاوت است.
۱۳ سالگی: معرفی فرصتهای سرمایهگذاری
سن ۱۳ سالگی سن مناسبی برای آشنایی با فرصتهای مختلف سرمایهگذاری مانند آشنایی با بورس،بازارهای مالی و … است. در این سن والدین میتوانند برای فرزند خود کد بورسی گرفته و پساندازش را به بازار سرمایه ببرند. میتوانند سرمایهگذاری را با صندوق قابلمعامله در بورس، صندوقمشترک و ابزارهایی که ریسک بالایی ندارند شروع کنند تا در شروع ورودشان به بازار ضرر را تجربه نکنند، یا او را به نمایشگاههای بورس ببرند، برایش کتاب تهیه کنند تا با اصول و فرصتهای موجود برای سرمایهگذاری که به یکی از آن موارد اشاره شد، آشنا شوند.
۱۴ سالگی: سود و زیان
بعداز آموزش مفاهیم بالا به کودکان، در این سن والدین میتوانند آنها را با مفهوم ضرر و روی دیگر بازار سرمایه آشنا کنند. البته برای آموزش مفهوم زیان نباید او را به موقعیتی مضر وارد کنند. بلکه میتوانند او را با یک سرمایهگذاری پرریسک آشنا کنند ( بخش کوچکی از سرمایه او را به خطر بیندازند، نه تمام آن را).
۱۵ سالگی: به دنیای واقعی خوش آمدی
در سن ۱۵ سالگی فرزند شما دبیرستانی است و باید بتواند برای آینده خود تصمیمات مهمی بگیرد. او باید رشته تحصیلی انتخاب کند و برای ورود به دانشگاه آماده شود.
در آخر؛ والدین با تدریس به فرزندان درمورد پول و مسائل مربوط به آن، به کودکان کمک میکنند تا رابطه بین درآمد، هزینه و صرفهجویی را کشف کنند و اگر مراحل آموزش مالی را به خوبی طی کرده باشند حالا شناخت بهتری از زندگی واقعی خواهند داشت.
از شما سپاسگذارم که با انشار مطالب مفید به دیگران کمک می کنید
سلام
بابت مقاله زیبا و مفیدتان سپاسگزارم
بهترین آرزوها تقدیم شما باد
سلام
مطلبتان تحت عنوان سواد مالی کودکان عالی بود .
موفق باشید .